ذخایر طلای ملی به مقادیر طلایی گفته میشود که توسط بانک مرکزی یا خزانه کشورها به عنوان بخشی از ذخایر ارزی نگهداری میشود. این ذخایر بهعنوان «پناهگاه امن» و ضامن ثبات پول ملی تلقی میشوند. طلا دارای ویژگیهای ایمنی، نقدشوندگی و بازده مطلوب است که بانکهای مرکزی برای مقابله با بحرانهای مالی، کنترل تورم و تنوعبخشی به پرتفوی خود به آن تکیه میکنند. اگرچه امروزه پول ملی بر مبنای «حمایت از کالا» تعریف نمیشود و سیستمهای پولی آزادند، نگهداری ذخایر طلای قابل تبدیل به اعتماد عمومی به بانک مرکزی کمک کرده و در مواقع فشار اقتصادی و بحرانهای ناگهانی از ارزش داراییها محافظت میکند. در تحلیلی که داود یوسفی (نویسنده مقالات مختلف اقتصادی در اقتصاد آفرین، افق اقتصادی و…) در این باره انجام داده است، کشورهای دارای ذخایر طلای قوی عموماً از ثبات اقتصادی بیشتری برخوردارند و بهصورت تئوری میتوانند در زمان شوکهای اقتصادی برای تثبیت ارزش پول ملی و حمایت از مخارج دولت از طلا استفاده کنند.
مشاهده آنلاین قیمت طلا:
https://eghtesadafarin.com/iran-economic-news/gold-currency-and-money-news/gold-price
دارندگان عمده ذخایر طلا در جهان
طبق آمار جدید شورای جهانی طلا (تا بهار ۲۰۲۵)، بزرگترین ذخایر طلا (Gold Reserves) رسمی جهان در اختیار آمریکا، آلمان، ایتالیا و فرانسه است. آمریکا با حدود ۸۱۳۳ تن طلا در صدر قرار دارد؛ همچنین آلمان حدود ۳۳۵۱ تن، ایتالیا ۲۴۵۲ تن و فرانسه ۲۴۳۷ تن طلا دارند. پس از این کشورها، روسیه با ۲۳۳۳ تن (رده پنجم) و چین با ۲۲۹۲ تن (رده ششم) در رتبههای بعدی قرار دارند. ارزش این ذخایر هنگفت (تنها آمریکا بیش از ۷۵٪ ذخایر خارجی خود را به طلا اختصاص داده) نشان میدهد که این کشورها طلا را عامل کلیدی در پشتیبانی از اقتصاد ملی میدانند. در مقابل، ایران ذخایر طلای بسیار کمتری دارد، ولی در سالهای اخیر روند افزایشی چشمگیری را آغاز کرده است؛ مقامات ایرانی گزارش دادهاند در پایان سال ۲۰۲۴ بیش از ۲۰٪ ذخایر ارزی خود را به طلا تبدیل کردهاند. بر این اساس، ایران تلاش میکند حجم طلای ذخیره را بالا ببرد، گرچه هنوز در سطح کشورهای پیشرو نیست.
تأثیر ذخایر طلا بر ثبات پول ملی و کنترل تورم
نگهداری ذخایر طلا به کشورها کمک میکند ثبات بیشتری به پول ملی خود ببخشند. طلا بهعنوان پشتوانه نامرئی پول عمل کرده و در مواقع افزایش تورم یا کاهش ارزش ارز بلافاصله تقاضای امنی برای آن شکل میگیرد. در عمل، زمانی که تورم بالا میرود یا اقتصاد دچار نوسان میشود، سرمایهگذاران داخلی و خارجی به جای نگهداری پول بیارزششونده، به خرید طلا روی میآورند. چنین رفتارهایی باعث میشود ثروت کشور در قالب دارایی باارزش (طلا) حفظ شود. از طرف دیگر، خود بانک مرکزی نیز با پوشش بخشی از ذخایر خود با طلا، قابلیت دفاع از ارزش پول را افزایش میدهد. در سطح اعتباری نیز، کشورهایی که ذخایر طلا دارند توسط بازارهای جهانی به عنوان کشورهایی با ثبات مالی بیشتر شناخته میشوند؛ این امر اعتماد سرمایهگذاران را به بانک مرکزی تقویت میکند. مطالعات بینالمللی تاکید کردهاند که طلا در دورههای نوسان اقتصادی و بحرانهای ژئوپلیتیک نقش پناهگاه امن را ایفا میکند و وجود آن در ذخایر مرکزی، به افزایش اعتماد به پایداری اقتصاد و مهار ریسکهای دم سنگین (tail risk) کمک میکند. بهعلاوه، طلا همواره به عنوان پوششی در برابر تورم تلقی شده است؛ با افزایش تورم، تقاضای طلا بالا رفته و با توجه به محدود بودن عرضه، ارزش آن نسبت به سایر ارزها حفظ میشود. این موارد در مجموع نشان میدهد که ذخایر طلا میتوانند به ثبات نسبی قیمتها، کنترل انتظارات تورمی و افزایش اعتبار بانک مرکزی کمک کنند.
نقش طلا در سیاستهای بانکهای مرکزی
با اینکه اکثر ارزهای جهان امروز پول کاغذی فیات هستند و رسمیترین پشتوانه آنها دیگر طلا نیست، اما طلا همچنان در استراتژیهای بانکهای مرکزی جایگاه مهمی دارد. اولین دلیل، تنوعبخشی به ذخایر است؛ برخلاف قبل که تمرکز بر دلار و یورو بود، امروزه بانکهای مرکزی میکوشند بخش کوچکی از ذخایر خود را در دارایی غیرکاغذی مانند طلا نگه دارند تا به هرگونه شوک ارزی یا سیاسی واکنش دهند. دوم آنکه طلا یک ضدتورم طبیعی است: در شرایطی که چاپ پول باعث کاهش ارزش ارز و تورم میشود، نگهداری طلا میتواند حدی از ثبات را برای پول ملی تضمین کند. سوم اینکه طلا باعث افزایش اعتماد عمومی و بینالمللی به سیاستهای پولی میشود؛ کشوری که نشان دهد درصد معتنابهی از ذخایر خود را در ذخایر کمریسک مانند طلا نگه میدارد، در نگاه سرمایهگذاران داخلی و خارجی قابل اتکاتر به نظر میرسد.
طلا بهعنوان پشتیبان پول یا ابزار مقابله با بحران
در گذشتههای نهچندان دور (تا دهه ۱۹۷۰ میلادی) کشورهای قدرتمند از استاندارد طلا استفاده میکردند و ارزش پول ملی را به مقدار مشخصی طلا پیوند میدادند. هرچند بعداً و با پایان پیمان برتون وودز در ۱۹۷۱، ارتباط رسمی پول با طلا قطع شد، اما تجربه تاریخی نشان داد در زمانهای بحران بانکها به سراغ طلا رفتهاند. برای مثال، در دهه ۱۹۳۰ میلادی در آمریکا طلا مصادره و از ذخایر دولتی برای مقابله با رکود بزرگ استفاده شد. امروزه نیز در شرایط بحرانی یا زمانی که پول ملی سقوط میکند، بانکهای مرکزی میتوانند با فروش یا قرضدادن طلا نقدینگی موردنیاز را تأمین کنند یا حداقل اعتماد بازار را جلب نمایند. علاوه بر این، برخی کشورها با ابتکارهای ویژه (مانند صدور «گواهینامههای طلا» یا فروش سکههای طلا به مردم) تلاش میکنند از موج تقاضای افراطی برای طلا در داخل کشور مدیریتشده استفاده کنند. اگرچه کاربرد مستقیم طلا به عنوان پشتوانه رسمی ارز وجود ندارد، ولی داشتن ذخایر طلا ابزاری برای تأمین آرامش روانی بازارها و بهرهگیری از آن در صورت بروز بحرانهای شدید تلقی میشود.
تأثیر ذخایر طلا بر بازار ارز جهانی (دلار و یورو)
ذخایر طلای یک کشور میتواند در سطح جهانی نیز بازتاب داشته باشد. نخست آنکه با افزایش ذخایر طلا، بخشی از تقاضای ارزهای رایج (بهویژه دلار و یورو) به نفع خرید طلا کاهش مییابد؛ این امر در بلندمدت به کاهش سلطهی یکجانبهی دلار یا یورو در مدیریت ذخایر جهانی منجر میشود. به همین دلیل، بسیاری از بانکهای مرکزی در سالهای اخیر به دنبال کاهش وابستگی به دلار بوده و طلا را بهعنوان ابزاری غیرقابل مسدود شدن و نامربوط به تحریمهای مالی میبینند. دوم آنکه قیمت جهانی طلا معمولاً با معکوس دلار حرکت میکند: وقتی دلار ضعیف یا روند تورمی قوی باشد، قیمت طلا معمولاً افزایش مییابد. به بیان دیگر، در شرایطی که تورم جهانی بالا رود یا سیاستهای انبساطی سبب کاهش قیمت ارز شود، سرمایهها بخشی از ارزش خود را به طلا منتقل میکنند که خودبهخود فشار افزایشی بر طلا ایجاد میکند. این وضعیت باعث میشود کشورهای صادرکننده یا دارای ذخایر بزرگ طلا از افزایش قیمت طلا منتفع شوند و در عین حال، کشورهایی که واردکننده طلا هستند (بدون تولید کافی داخلی) ممکن است شاهد تضعیف ارز خود در برابر افزایش بهای طلا باشند. به طور خلاصه، ذخایر طلا ابزاری است برای کشورها که در بازار ارز جهانی پرتفوی خود را متنوع کنند و از تغییرات ناگهانی تقاضا برای ارزهای اصلی در برابر تورم یا بحران مصون بمانند.
ذخایر طلا در بحرانهای اقتصادی
در مواقع بحران اقتصادی، تقاضا و قیمت طلا با شیب تند افزایش مییابد و کشورهایی که ذخایر غنی از طلا دارند میتوانند از آن بهعنوان سپر بهرهمند شوند. تجربههای تاریخی گویای این تأثیر است:
- رکود جهانی ۲۰۰۸: در جریان بحران مالی اواخر دهه ۲۰۰۰، قیمت طلا به دلیل نگرانی از فروپاشی سیستم بانکی و سیاستهای انبساطی شدید، بهسرعت رشد کرد. شاخص تولیدکنندگان (PPI) طلا در آمریکا بین ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ بیش از ۱۰۱٪ افزایش یافت. در سال ۲۰۰۹، زمانی که فدرال رزرو برنامههای «تسهیل کمی» را اجرا کرد و دلار ضعیف شد، قیمت طلا ۱۲.۸٪ افزایش یافت. تا سپتامبر ۲۰۱۱، طلا رشدی حدود ۵۰٪ داشت و به بالاترین قیمت تاریخی خود نزدیک شد. این روند نشان میدهد در مواقع بحران مالی، سرمایهگذاران و بانکها بهسراغ طلا میروند تا ارزش داراییها حفظ شود.
- بحران کرونا ۲۰۲۰: پاندمی کووید-۱۹ که همه اقتصادها را تحت تأثیر قرار داد، مجدداً شاهد رکوردشکنی قیمت طلا بود. جهان شاهد بستهشدنهای گسترده، افت تولید و نرخهای بهره منفی بود؛ در این شرایط، از اوایل سال ۲۰۲۰ قیمت طلا طی ماهها صعود کرد و در تیرماه ۲۰۲۰ به حدود ۱۹۰۲ دلار در هر اونس رسید. تقاضای شدید طلا (که با بیثباتی بالا و سیاستهای انبساطی بانکها و دولتها همراه بود) قیمت این فلز را به بالاترین سطح تاریخ رساند. بر اساس بانک جهانی، در سال ۲۰۲۰ قیمت طلا نسبت به ۲۰۱۹ حدود ۱۳٪ افزایش داشت و بهعنوان منبع امن در مقابل رکود اقتصادی مطرح شد.
- جنگ اوکراین و تحریمها (از ۲۰۲۲): تهاجم روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ نقطه عطف دیگری در بازار طلا بود. با آغاز جنگ و اعمال تحریمهای گسترده بر روسیه، بانکهای مرکزی سراسر جهان به سرعت خرید طلا را تشدید کردند تا ذخایر خود را از خطرات احتمالی تحریمهای ثانویه و نوسانات ارزی محافظت کنند. برآوردها نشان میدهد از سال ۲۰۲۲ تاکنون سالانه بیش از ۱۰۰۰ تن طلا توسط بانکهای مرکزی خریداری شده که حدود دو برابر میانگین پیشین بوده است. قیمت طلا نیز در این دوره تا اوایل ۲۰۲۵ بیش از ۷۰٪ افزایش یافت. بخش عمدهای از این تقاضا ناشی از تمایل کشورها به «کاهش وابستگی به دلار آمریکا» بوده است.
- تحریمهای اقتصادی: در مورد کشورهایی که تحت تحریمهای بینالمللی قرار گرفتهاند (مانند ایران یا روسیه)، طلا نقش بسیار مهمتری دارد. این کشورها برای حفظ بخشی از داراییهای خود در مقابل بلوکهشدن یا تضعیف ارزش ارز ملی، طلا را بهعنوان متاع تحریمیگریز انتخاب میکنند. مثلاً روسیه پس از مواجهه با تحریمهای غرب، خرید طلا از معادن داخلی را شدت بخشید؛ بانک مرکزی روسیه با اختصاص روبل به معادن داخلی حدود ۸۰٪ تولید را از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸ خریداری کرد تا ذخایر طلا را بالا ببرد و معادل دلارهای بلوکهشده دارایی امنی داشته باشد. در ایران نیز، زمانی که دسترسی به سیستم پرداخت جهانی قطع شد و منابع ارزی محدود گردید، تمایل به انبار کردن دارایی به صورت طلا افزایش یافت. به عبارت دیگر، در شرایط فشار اقتصادی خارجی، طلا به گونهای دارایی ثانویه عمل میکند که کمتر قابل کنترل یا مصادره دولتی است و میتواند کمک به حفظ ارزش ذخایر ارزی کشور نماید.
در مجموع، در دورههای بحرانهای اقتصادی مختلف، ذخایر طلا هم قیمت و هم تقاضا را افزایش داده و به کشورها فرصتی میدهد تا ارزش پول و ذخایر خود را در سطوح بهتری حفظ کنند.
مقایسه تابآوری اقتصادی کشورهای با ذخایر طلای بالا و پایین
«تابآوری اقتصادی» یک کشور در برابر بحرانها تا حد زیادی به ثروت و تنوع منابع آن مربوط است. کشورهایی که ذخایر طلای قابل توجهی دارند (همراه با ذخایر قابل تبدیل ارز و سایر داراییها) معمولاً از ثبات بیشتری برخوردارند و بازارها به آنها به چشم عوامل قابل اتکا نگاه میکنند. برعکس، کشورهایی که ذخایر اندکی از طلا دارند یا اصلاً ذخیره طلا ندارند، در مواجهه با بحرانها و شوکها سریعتر با مشکلات نقدینگی، تورم شدید یا ناتوانی در تامین واردات مواجه میشوند. پژوهشها نشان میدهد ذخایر طلا بهعنوان یک «خط پشتیبان مالی» محسوب میگردند؛ در تئوری، بانکهای مرکزی میتوانند در زمان نیاز از ذخایر طلا برای ثباتبخشی به پول ملی و پشتیبانی از مخارج اضطراری دولت استفاده کنند. در مقابل کشورهایی که ذخایر طلا کم یا ناچیز دارند، اگر بحران شدید شود مجبور خواهند بود به استقراض خارجی متوسل شوند یا پول ملی را افزایش دهند که معمولاً به تورم و بیثباتی اقتصادی منجر میشود. بهعنوان مثال، کشورهایی مانند ایالات متحده، آلمان و چین که ذخایر طلای بسیار بالایی دارند، در بحرانها میتوانند با کمک این ذخایر یا استفاده از اعتبار آن (چون در صورت نیاز حواله طلا قابلقبول است) فشارها را بهتر کنترل کنند. در مقابل، کشورهایی که ذخایر طلای کمی دارند، معمولا باید به راهکارهای هزینهبَر یا کمک خارجی روی آورند که تابآوری آنها را کمتر میکند. به بیان ساده، «کشورهای دارای ذخایر طلای بالا عموماً از ثبات اقتصادی بیشتری برخوردارند و در برابر شوکها تابآوری بیشتری نشان میدهند.»
استراتژی ایران در ذخیرهسازی طلا
جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر سیاست مشخصی در زمینه افزایش ذخایر طلای خود در پیش گرفته است. پس از تشدید تحریمهای بینالمللی در دهه ۲۰۱۰، بانک مرکزی ایران بارها اقدام به خرید طلا از بازار داخلی و خارجی کرده تا ارزش داراییها را به دارایی واقعی تبدیل کند. واردات بیسابقه طلا در سالهای اخیر سندی بر این استراتژی است: بر اساس گزارشها، تا دیماه سال ۱۴۰۲ خورشیدی (ژانویه ۲۰۲۵) ایران دستکم ۸۱ تن شمش طلا وارد کرده که بیش از سه برابر میزان واردات مدت مشابه سال قبل است. در برخی گزارشهای داخلی نیز از ورود ۹۶ تن طلا از طریق فرودگاهها و شبکههای رسمی و غیررسمی نام برده شده است. هدف اصلی این اقدامات، «حفاظت از ثروت ملی در مقابل محدودیتهای بانکی تحمیلی» و جایگزینی ارزدیجیتال و طلا به جای دلار در ذخایر ارزی اعلام شده است. خود رئیس بانک مرکزی ایران در زمستان ۱۴۰۲ اذعان کرده که حدود ۲۰ درصد ذخایر ارزی کشور به طلای فیزیکی تبدیل شده و ایران یکی از بالاترین نسبتهای طلای به ارز را در جهان دارا است.
این استراتژی چند اثر مهم دارد: از یک سو، با افزایش تقاضای طلا در اقتصاد ایران، ارزش ریال در برخی برههها تقویت نسبی یافت چرا که تقاضا برای ارز خارجی (بهخصوص دلار و یورو) تا حدی جای خود را به تقاضا برای طلا داد. از سوی دیگر، واردات گسترده طلا به وجه ارزی ایران فشار وارد کرده و تراز تجاری کشور را منفی نموده است؛ مقامهای ایرانی گفتهاند بخش بزرگی از کسری تجاری کنونی به خاطر واردات طلا است. علاوه بر این، فعالان و مردم بهشدت از خرید طلا برای حفظ ارزش دارایی خود استقبال کردند؛ بهگونهای که فروش سکههای طلا توسط بانک مرکزی و همینطور طرحهای پسانداز طلا با استقبال مواجه شد. از این منظر، رشد قیمت جهانی طلا (بیشتر از ۳۵٪ تورم داخلی ایران) باعث شده خریداران طلا سود کرده و توانستهاند مقداری از افت ارزش ریال را جبران کنند.
به طور خلاصه، استراتژی طلاداری ایران بر چند نکته استوار است:
- «خرید طلا توسط بانک مرکزی و واردات وسیع طلا» برای حفظ ذخایر ملی در برابر تحریم و تضعیف ارزش پول.
- «تبدیل بخشی از ذخایر ارزی به طلا» (مثلاً ۲۰٪ بیانشده توسط مقامات) برای ایجاد پشتوانه ملموس و کاهش نفوذ دلار در سبد ارزی.
- «تشویق بازار داخلی به پسانداز طلا» بهعنوان راهی برای تثبیت قدرت خرید مردم در برابر تورم بالا.
این رویکرد ایران را از بسیاری کشورهای تحریمشده متمایز میکند؛ نمونههایی مانند ونزوئلا و افغانستان نیز تحت فشار تحریم به فروش طلای خود روی آوردهاند، اما حجم گسترده خریدهای طلا در ایران بیسابقه بوده است. البته این سیاست هزینههایی (مثل افت تراز تجاری) به دنبال دارد، اما در شرایط کنونی ایران را قادر میسازد تا تا حدی بر مشکلات ارزی غلبه کرده و بخشی از ذخایر خود را در قالب کالایی غیرقابل بلوکه شدن نگه دارد.
نقش طلا در توازن تجاری و مقاومت اقتصادی ایران
ذخایر طلا بر تجارت خارجی و بازار داخلی ایران نیز تأثیراتی داشته است. با توجه به تحریمهای بانکی، ایران در برخی معاملات خارجی، به جای ارزهای تحریمشده (مانند دلار) از طلا استفاده کرده یا مبادلات غیررسمی طلا برقرار نموده است. از این رو طلا بهنوعی معادل ارزی در تجارت ایران شده است. افزایش چشمگیر واردات طلا باعث شده بخشی از پول صادرات صرف خرید طلای فیزیکی شود؛ این موضوع تراز تجاری کشور را تحت تأثیر منفی قرار داده و در حال حاضر به منفی شدن آن کمک میکند. اما در مقابل، ذخیره طلای بیشتر توانسته ارزش دارایی ارزی ایران را پشتیبانی کند.
در بازار داخلی نیز، طلا به پناهگاهی برای شهروندان تبدیل شده است. بنا بر گزارشها، مردم برای حفظ سرمایه خود در برابر کاهش مداوم ارزش ریال و تورم شدید، به خرید سکه و مصنوعات طلا روی آوردهاند. به عبارت دیگر، طلا بهعنوان جایگزین کمریسکتر دلار و ارزهای خارجی در دسترس عامه مردم قرار گرفته است. دولت نیز با صدور گواهی طلا و فروش سکه به صورت گسترده، تلاش کرده این روند را نظاممند کند (هرچند در مقاطعی نظیر طرح گواهی طلا اجرا نشده است).
به طور خلاصه، طلا در توازن تجارت ایران نقشی دوگانه دارد: از یک سو، واردات طلا کسری تجاری را افزایش میدهد؛ اما از سوی دیگر، با مقاومت در برابر افت ارزش دارایی و تسهیل معاملات بینالمللی جایگزین، بخشی از فشارهای اقتصادی خارجی را خنثی میکند. این وضعیت، به ویژه در شرایط انزوای مالی و نوسانات شدید نرخ ارز، به حفظ پایداری نسبی اقتصاد ایران کمک میکند.
گرایش روسیه و چین به ذخایر طلا و کاهش وابستگی به دلار
در دهههای اخیر، روسیه و چین بهطور فعال ذخایر طلای خود را افزایش دادهاند تا از وابستگی به دلار آمریکا بکاهند. روسیه از اوایل دهه ۲۰۰۰ شروع به خرید سنگین طلا کرد و حجم ذخیرهی خود را تقریباً به ۲۳۳۳ تن رساند (رتبه پنجم جهانی). ولادیمیر پوتین ریاستجمهور وقت، بانک مرکزی را مجبور به افزایش سهم طلا در ذخایر ارزی کشور کرد و سرمایهگذاری در معادن طلای روسیه را تشویق نمود. زمانی که پس از تحریمهای ۲۰۱۴ و ۲۰۲۲ دسترسی روسیه به بازارهای بینالمللی مسدود شد، مسکو از روشهای داخلی مثل پرداخت به معادن طلا با روبل برای خرید طلای تولیدی استفاده کرد تا ذخایرش را باز هم افزایش دهد. نتیجه آنکه روسیه اکنون بزرگترین خریدار طلای تازه جهانی بوده و حدود یکسوم کل خریدهای خالص طلای بانکهای مرکزی در دو دهه اخیر را به خود اختصاص داده است. علاوه بر این، تحقیقات نشان میدهد روسیه بخش عمده طلای خود را در داخل خاک خود ذخیره کرده تا در برابر مسدودسازی داراییها مقاومت کند.
چین نیز از اوایل قرن بیست و یکم خرید طلای خود را شدیداً افزایش داد. بانک خلق چین اکنون حدود ۲۲۷۰ تن طلا در ذخایر دارد و تنها در بیست سال گذشته وزن طلا در ذخایر ارزیاش بیش از سه برابر شده است. چین با داشتن ذخایر نقدی ارزِ بسیار بزرگ (عمدتاً دلار)، طلا را بهعنوان راهی برای تنوعبخشی و کاهش ریسک سرمایهگذاری در ارز خارجی میبیند. اگرچه هماکنون تنها حدود ۶٪ ذخایر ارزی چین به شکل طلا است، اما همین سهم کوچک نیز در مقابل حجم کل دارایی دلارمحور قابل توجه است و تحلیلگران معتقدند ممکن است بخش واقعی طلای چین حتی بیشتر از آمار رسمی باشد.
به طور خلاصه، انگیزه اصلی روسیه و چین از تمایل به انباشت طلا، کاهش ریسک سیاسی و ارزی است. آنها نگرانند که روابط بینالمللی و تصمیمات آمریکا (و دیگر بانکهای مرکزی بزرگ) میتواند داراییهای دلاریشان را تهدید کند؛ بنابراین با بالا بردن ذخایر طلا، به دنبال تقویت قدرت چانهزنی و مقاومت اقتصادی خود هستند. خرید مستمر طلا توسط این کشورها همچنین بخشی از روند دهههای اخیر «دور شدن تدریجی از دلار» به شمار میآید؛ به عبارت دیگر، افزایش ذخایر طلا در مسکو و پکن تلاشی برای تنوعبخشی به ذخایر ارزی و کاهش اتکای صرف به ارز ایالات متحده است.
برای مشاهده قیمتهای ارزدیجیتال از لینک زیر استفاده کنید:
https://ofogheeghtesad.com/category/digital-currency/