جریان جنگ جهانی اول فقدان برنامههای پدافندِ مدنی و دفاع غیرنظامی را آشکار کرد. جریان جنگ سرد پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵–۱۹۹۱) باعث ایجاد برنامههای دقیق برای پناهگاههای رادیواکتیو شد. جنگ جهانی اول و دوم موجب شد تا آژیرهای حمله برقآسا و هشدارهای حمله هستهای ایجاد شود. عدم موفقیت هشدارهای بهموقع (مثلاً در حملات ژاپنیها به پرل هاربر آمریکا) نیاز مبرم به هشدارهای پیشهنگام برای حملات هوایی را برجسته کرد.
ایجاد سامانههای پایش رادار پس از جنگ جهانی دوم، ماهوارههای جنگ سرد و ایجاد سامانههای هشدار عمومی آژیرها، هشدارهای رادیویی و تلویزیونی همگی طی هشتاد سال اخیر توسعه داده شد. تعریف سطوح هشدار سفید/زرد/قرمز برای حملات دشمن و توسعه پروتکلهای ارتباطی خاص برای زمان تجاوز دشمن و اقدامات حفاظتی برای تخلیههای گسترده، ماسکهای گاز و تمرینهای پناهگرفتن و پنهانشدن – که اثربخشی محدودی در مقابل سلاحهای هستهای دارند – ساخت پناهگاههای در برابر تشعشعات از مجموعه فعالیتهای پدافند مدنی در این مدت است.
تجربیات ایران در زمینه پدافند غیرعامل در جنگ ایران و عراق، دفاع مقدس هشتساله ۱۳۵۹–۱۳۶۷ همزمان با تهاجم غافلگیرانه اولیه و در جریان انزوای بینالمللی، و با وجود جنگ شیمیایی و بسیج مردمی شکل گرفته است. میلیونها داوطلب غیرنظامی (بسیج) بهسرعت برای پشتیبانی خط مقدم، امنیت منطقه پشت جبهه، نجات، آتشنشانی و کنترل انفجار وظایف پدافند غیرعامل آموزش دیدند. مساجد به مراکز سازماندهی کلیدی تبدیل شدند. کمیتههای محلات پناهگاهها را مدیریت، تدارکات را توزیع و پدافند محلی را سازماندهی میکردند. مشارکت ساختارهای مذهبی و انقلابی، بسیج سریع و گسترده را با وجود زیرساختهای محدود دولتی امکانپذیر ساخت.
حملات هوایی عراق، شهرها (علاوه بر تهران، شهرهایی مانند تبریز، اصفهان، شیراز، اهواز، دزفول) را هدف قرار داد. پناهگاههای عمیق زیرزمینی محدود بودند. زیرزمینها، تونلها و بناهای موقت مورد استفاده قرار گرفتند.
جابجایی قابلتوجه مردم جنگزده از شهرهای مرزی مانند خرمشهر و آبادان رخ داد. تخلیه اغلب سریع بود و بهصورت محلی مدیریت میشد. به دلیل کمبود زیرساختهای قبل از جنگ، اتکای شدید به پناهگاههای پراکنده و بداهه وجود داشت و برنامهریزی تخلیه واکنشی بود.
سیستمهای ابتدایی مبتنی بر دیدهبانها، آژیرها و بلندگوهای مساجد استفاده میشد که اثربخشی بسیار متفاوت داشتند. هشدار اولیه برای موشکهای اسکاد در اواخر جنگ بهکار گرفته شد. آسیبپذیری در برابر حملات هوایی، نیاز حیاتی به پدافند هوایی یکپارچه و رادار هشدار اولیه (که ایران در اوایل فاقد آن بود) را برجسته کرد.
اهمیت سیستمهای سلامت و پزشکی تحت فشار در زمان جنگ مشخص شد. بیمارستانهای صحرایی، پزشکان داوطلب و سازمانهای غیردولتی بینالمللی نقشهای حیاتی ایفا کردند. مراقبتهای اورژانسی و تروما در زیر آتش رشد کرد و اصلاح شدند.
استفاده گسترده عراق از گاز خردل و عوامل عصبی (تابون، سارین) علیه سربازان و غیرنظامیان، تهدیدی عملیاتی علیه نظامیان و مردم سیویل ایران بود. اقدامات دفاع در برابر جنگ شیمیایی که بهکار رفت، توزیع ماسکهای گاز (اغلب ناکافی)، رفع آلودگیها بهصورت بداهه (آب، محلولهای سفیدکننده)، آموزش عمومی در مورد علائم آلودگی شیمیایی و پناهگاهسازی بود. کمبود شدید تجهیزات حفاظتی، پادزهرها، مراقبتهای پزشکی تخصصی و امکانات دفع کم موجب تأثیرات منفی بلندمدت بر سلامت و برجای مانند مجروحان و جانبازان شیمیایی عملاً با آسیبهای دائمی تا پایان عمر بود. قرار گرفتن در معرض سلاحهای کشتار جمعی شیمیایی که عراق حتی در حمله به شهرهای سردشت و حلبچه نیز از آنها استفاده کرد، عدم آمادگی تقریباً کامل را آشکار کرد. این امر به محرک اصلی سرمایهگذاری در زمینه پدافند در برابر سلاحهای کشتار جمعی، پدافند پس از جنگ، بهویژه قابلیتهای پدافند شیمیایی، میکروبی و هستهای تبدیل شد.
دولت به شدت جنگ را به عنوان یک وظیفه ملی و مذهبی، که برای حفظ روحیه غیرنظامیان و تمایل به تحمل سختیها بسیار مهم است، محور تبلیغ فرهنگی خود قرار داد. مساجد به عنوان مراکز دفاع در برابر سلاحهای شیمیایی، نه تنها سرپناه و سازماندهی، بلکه حمایت روانی و تقویت ایدئولوژیک و روحیه جمعی نیز بودند. ادغام پدافند غیرعامل (CD) با یک روایت ایدئولوژیک قدرتمند برای تابآوری اجتماعی در شرایط سخت ضروری تشخیص داده شد.
*استاد دانشگاه
۴۷۴۷